به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ صیامیان در این خصوص نوشت: آثار تاریخنگاری ما که از دوره سنت به ارث رسیده است عمدتا حول گزارش عملکرد و زندگی نخبگانی بود که در حوزه سیاست، فرهنگ و علم جزء معاریف و مشاهیر جامعه بودند و در همان راستا نیز امروزه عمده کتب تحقیقاتی ما در حوزه تاریخ نیز حول موضوعات مهم سیاسی است یا در حوزه فرهنگ و علم به زندگی دانشمندان علوم مختلف میپردازند.
به نظر من روایتی که برای شناساندن نقشآفرینان تاریخ یک جامعه به مخاطبان نسل جدید و جوانان درگیر در تحصیلات متوسطه و دانشگاهی صورت میگیرد دارای مزیتها و کاستیهایی است که سعی میکنم آنها را برشمارم. مهمترین مساله در این نوع نگاه و روایت ترویج فرهنگ یک دوره از دورههای فرهنگی تاریخ ما برای این دوره معاصر است که ویژگیهای خاص خودش را دارد و این رویکرد ترویجی اگر با مسالهها و دغدغههای جوان ارتباط نداشته باشد باعث دلزدگی جوانان از گذشته میشود.
معنا، بینش و روش در زندگی امروزی با کلیت زندگی در دورههای دیگر تاریخی بسیار متفاوت بوده است. بنابراین هر نوع الگوسازی از اندیشه و عملکرد مشاهیر برای جوانان امروزی باید با دقت نظر و تعمق در شیوههای روایت و محتوای آن باشد، بدین خاطر که نگاه نخبهگرایانه حاکم بر فرهنگ ما در دوره باستانی و اسلامی، نظامی از هنجارها و رفتارها را در میان مردم ترویج میکرد که شاید امروز آن هنجارها و رفتارها نتواند نیازهای جامعه جوان ما را پاسخ دهد.
بنابراین بر اساس شناخت عالمانه از نیازهای فرهنگی مخاطب باید به تولید آثار علمی درباره زندگی مشاهیر پرداخت. در این وضعیت سرگشتگی در کالاهای متنوع فرهنگی که در عرصه جهان مجازی به مخاطب ارائه میشود به نظرم مهمترین مفهومی که میتواند از طریق بازروایت زندگی مشاهیر و معاریف تاریخیمان به مخاطب جوان منتقل کرد شناساندن تفاوت انسانها در نگرش و بینش خود به دنیای اطراف است و در عین حال نشان دادن عملکرد و کوششهای آنها برای رشد، پیشرفت، تغییر زندگی خود و همینطور چگونگی مواجهه آنها با مسالههای زندگی خویش.
به این معنا که اگر بتوانیم در زندگی معاریف و مشاهیر خود نشان دهیم که آنها چگونه با قدرت اندیشه توانستهاند مسالههای زندگی خویش را حل کنند به مخاطب جوان خود اندیشیدن را آموختهایم اما اگر زندگی آنان را به شیوهای روایت کنیم که قهرمانان یا برگزیدگانی را بسازیم که با استعدادهای منحصر به فردشان، توانستهاند قلههای علم، دانش، سیاست، فرهنگ و دین را فتح کنند آنگاه برای مخاطب جوان خود الگوهایی دست نیافتنی ساختهایم که احساس حسرت و ناکامی و ناتوانی در مخاطب پدید میآورد و خود را ناتوان از کسب چنین ویژگیهایی میبیند.
به نظرم باید با دقت در شیوههای روایت زندگی مشاهیر و معاریف تاریخ ایرانی در حوزههای مختلف، بتوانیم به مخاطب نسل جوان خود بیاموزیم که هر کسی استعدادی نهفته دارد که میتواند با بهرهمندی از خرد و اندیشه به مسالههای زندگی خویش پاسخ دهد نه اینکه با طرحی دست نیافتنی که از زندگی مشاهیر تدوین میکنیم به او این نکته را منتقل کنیم که وی در پیشبرد زندگی خود نمیتواند بهره چندانی از این چهرههای فرهیخته و ویژه ببرد.
نظر شما